همایون فلکشاهی، کارشناس ارشد و تحلیگر موسسه تحلیل داده انرژی کپلر مستقر در لندن، معتقد است هدف اصلی بانکهای مرکزی ثبات ارز کشور و ثبات در نرخ تورم است، اما تنشهای سیاسی باعث میشوند تا این کنترل از دستهای بانکهای مرکزی خارج شود. متن زیر حاصل گفتوگوی هفتهنامه تازههای اقتصاد با این کارشناس و تحلیلگر ایرانی است:
منطقه خاورمیانه به دلیل ویژگیهای خاص خود، اغلب دچار چالشهای سیاسی، جنگ و تنشهای منطقهای است. وجود ریسکهای سیاسی تا چه میزان به آسیب اقتصادی برای کشورها منجر خواهد شد؟
طبیعتاً ریسک سیاسی برای اقتصاد اهمیت ویژهای دارد و دو نکته اساسی این موضوع را نشان میدهد. اولا وجود ریسک سیاسی میتواند باعث شود جذب سرمایهگذاری خارجی دشوار شود. مسئله تحریمهای آمریکا علیه ایران مثال خوبی است. به علت تحریمها، ایران از دید شرکتهای خارجی به عنوان کشوری پُرریسک دیده میشود. در سال ۲۰۱۴ جریمهای که آمریکا برای بانک فرانسوی "بی ان پی" در نظر گرفت، موجب شد تا تخمین ریسک کشور افزایش پیدا کند و یک توافق غیر کامل مانند برجام نتواند این دید را تغییر دهد. یکی از ریسکهای سیاسی دیگر، ریسک ملی شدن صنعت است چون معمولا گروهای سیاسی که سعی میکنند پروژه ملی شدن صنایع مختلف را جلو ببرند، به جذب سرمایهگذاری آسیب میزنند، بنابراین ثبات سیاسی اهمیت زیادی دارد. اگر در یک کشور تحولات سیاسی مهمی صورت بگیرد، جذابیت آن کشور کاهش خواهد یافت، چرا که شرکتهای خارجی باید زمان طولانی، حدود ۱۵ تا ۲۰ سال در یک کشور سرمایهگذاری انجام دهند تا پروژههای آنها سود مفیدی داشته باشند. نکته دوم این است که ریسک سیاسی هزینه بدهی را افزایش میدهد، زیرا بدهکاران چه خارجی و چه داخلی، تنها با وامهای با نرخ بهره نسبتا بالا راضی به قرض دادن هستند. به همین دلیل، مثلا نرخ وامهای دولتی کشورهای در حال توسعه، از کشورهای قبلی بالاتر است.
یکی از بازارهایی که به سرعت به افزایش میزان تنشها و ریسکهای سیاسی در کشورها واکنش نشان میدهد، بازار ارز است. چگونه باید از انتقال آثار منفی تنشهای سیاسی به بازار ارز جلوگیری کرد؟
بازار ارز تا حدی نشانه خوبی از اقتصاد یک کشور و ثبات سیاسی و اقتصادی آن است. به همین دلیل، هر تحولات اقتصادی یا داده اقتصادی نو در همان ثانیههای اول انتشار بر بازار ارز متاثر است. به عنوان مثال، اگر آمارهای بیکاری آمریکا ارائه شود و نشان دهند که بیکاری افزایش پیدا کرده، پاسخ عادی بازار باید این باشد که نرخ دلار کاهش یابد. اما، بعضی اوقات نتیجهگیری برعکس است. اکنون به دلیل آنکه بازار منتظر افت نرخ بهره بانکی مرکزی آمریکا است، افزایش بیکاری باعث میشود تا انتظار بازار از افت نرخ بهره کمرنگتر شود، همچنین این انتظار وجود دارد که فدرال رزرو نرخ را بالا نگه دارد. در واقع جدایی بازار ارز و تحولات سیاسی، کار غیر قابل امکان است.
اغلب اقتصاددانان اعتقاد دارند با بروز تنشهای سیاسی، فضای مدیریت بازار ارز و همچنین رگولاتور نرخها از دست بانکهای مرکزی خارج میشود. شما چه نظری دارید؟
تا حدی این گفته درست است. هدف اصلی بانکهای مرکزی ثبات ارز کشور و ثبات در نرخ تورم است. مثلا در اروپا و آمریکا این هدف، تحقق نرخ تورم دو درصدی است. اما در روسیه این هدف نزدیک به چهار درصد است. تنشهای سیاسی باعث میشوند تا کنترل بازار ارز از دست بانکهای مرکزی خارج شود. یکی از این مثالها وقوع جنگ بین روسیه و اوکراین است که در سال ۲۰۲۲ قیمت انرژی را بالا برد و نرخ تورم را در جهان و به ویژه در کشورهایی که انرژی وارد میکنند، شدیداً افزایش داد. در اروپا نرخ تورم حتی از ۱۰ درصد هم عبور کرد. پاسخ بانکهای مرکزی به این چالش سیاسی، افزایش نرخ بهره بود که باعث شد نقدینگی کاهش پیدا کند و در نهایت تورم بتواند تحت کنترل قرار گیرد. همچنین در سال ۱۹۷۳، پاسخ کشورهای عرب عضو اوپک به جنگ شش روزه (جنگ شش روزه کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی)، این بود که صادرات نفت خود را کاهش دادند و قیمتهای بینالمللی نفت افزایش یافت. همچنین این موضوع در کشورهای غربی به تورم وارداتی تبدیل شد.
افزایش وابستگی به برخی ارزها مانند دلار برای کشورها به ویژه در مواقع بحران و تنشها، هزینهزا میشود و مدیریت بازار ارز و حفظ ارزش پولی را دشوارتر میکند. در این زمینه چه توصیهای دارید؟ نظر شما درباره حذف تدریجی دلار از مبادلات که توسط برخی کشورها دنبال میشود چیست؟
وابستگی یک دولت به یک ارز خارجی ریسک زیادی دارد، چرا که کنترل نرخ بهره و میزان انعطافپذیری برای کنترل تورم نیز کاهش پیدا میکند. اما بعضی کشورها تصمیم گرفتهاند تا ارز ملی خود را مستقیما وابسته به یک ارز خارجی نمایند. در منطقه خاورمیانه عربستان سعودی و امارات متحده عربی ارز خود (ریال و درهم) را به دلار آمریکا میخکوب کردهاند. در چند کشور نیز حتی ارز خود را حذف کردهاند و مانند اکوادور یا سالوادر، از دلار آمریکا به عنوان ارز ملی استفاده میکنند. نکته مثبت این دو استراتژی این است که میتواند برای ارز یک کشور ثبات بیاورد، چرا که به هر حال دلار آمریکا ارزی است که ثبات بسیار قوی دارد. نکته دیگر این است که میتواند سرمایهگذاری را تشویق کند. اما از آن طرف، بانک مرکزی دیگر قدرت نفوذ آنچنانی در اختیار ندارد و اگر ارز زیادی قوی باشد، واردات افزایش پیدا میکند و تولید داخلی افت خواهد کرد، وضعیتی که منجر به کسری تجاری نیز میشود. در ایران، به دلیل آنکه بخش صادرات نفت و محصولات نفتی و پتروشیمی به دلار انجام میشود، ارز ملی به وضعیت تجاری کشور وابسته است. اگر حجم دلار در کشور کم شود، باعث میشود تا ارز ملی یعنی ریال، ارزش خود را از دست بدهد، چرا که با کمبود ارز خارجی مواجه میشویم. از آن طرف هم، استفاده از چاپ پول برای پرداخت کردن حقوقها و تامین هزینههای دولتی، باعث تشدید این پدیده میشود. یکی از روشهای کنترل بازار ارز میتواند تقویت تولید داخلی و رشد بازار داخلی از یک طرف و افزایش واردات از آن طرف باشد، اما راه حل آسانی وجود ندارد، زیرا افزایش تولید داخلی هم نیاز به ثبات اقتصادی و هم افزایش سرمایهگذاری خارجی دارد، که در حال حاضر با وجود تحریمها محدود خواهد ماند.
متاسفانه در دنیایی زندگی میکنیم که بیشتر مبادلات تجاری به دلار انجام میشود، کشورهایی مانند چین، روسیه و ایران سعی دارند تا از استفاده دلار جلوگیری کنند، اما سیر تکاملی به سوی دنیایی با استفاده کمرنگتر از دلار، کار دشواری است، زیرا باید به ارزهای جایگزین اعتماد داشت و در وضعیت کنونی اعتماد به ارز ملی چین و مثلا روسیه، بسیار کمتر از دلار آمریکا است.
اساسا اگر یک اقتصاد دچار ریسک نرخ ارز باشد و بازار ارز به نوسانات، تحولات، اخبار و .... واکنش نشان دهد، چه باید کرد؟
واکنش دولت روسیه به افزایش نوسانات بازار ارز بعد از شروع جنگ با اوکراین مثال خوبی از واکنش به افزایش نوسانات به علت تحولات سیاسی و تنشها است. مسکو اولا تصمیم گرفت که نرخ بهره بانکی را از ۹.۵ درصد به ۲۰ درصد افزایش دهد تا تورم تحت کنترل قرار بگیرد. از آن طرف، بانک مرکزی شروع به فروش بخشی از ذخایر ارزی خارجی که در اختیار داشت کرد تا نوسانات افت کند. نکته دیگر، اقدامات کنترل سرمایه بود، به طوری که دولت روسیه دستور داد تا صادرکنندگان داخلی ۸۰ درصد درآمدی که از ارز خارجی داشتند را به روبل روسیه تبدیل کنند تا تقاضا برای ارز ملی ثابت بماند. در ماههای اول جنگ، حتی ارزش ارز روسیه مقابل دلار افزایش یافت. یکی از اقدامات دیگر محدودیت در انتقال ارز به خارج بوده است. اقدامات دیگری مانند استفاده از ذخایر طلا برای ثبات ارز ملی و یا تعدیل سیاستها برای تشویق صنعت و تجارت داخلی انجام شد. در همین راستا، روسیه هم توانست روابط اقتصادی خود را با کشورهای غیر اروپایی و آمریکا، مثلا با چین را قویتر کند. بر همین اساس، وابستگی اقتصاد روسیه به دلار و یورو را کاهش داد. به طور کلی، استراتژی متنوعسازی اقتصاد یک کشور در صنایع و در روابط اقتصادی با خارج، میتواند کمک کند تا کنترل بهتری در بازار ارز ایجاد شود، اما در شرایط فعلی ایران، تحقق این استراتژی کار دشواری است. در این زمینه میتوان گفت که چرخش سیاست خارجی منطقه و گشودن روابط با عربستان یک نکته مثبت است. با وجود اینکه هنوز راه طولانی و سختی در پیش داریم تا سیاست بینالمللی کشور بتواند به طور بهتری ثبات و بهبود در بازار ارز را ایجاد کند.
نظر شما